وب‌نوشته‌های مهدی شریفی راد

منجی

بدون دیدگاه

آسمان با نگاهی پر از امید به زمین می نگرد و زمین با دلی تنگ به آسمان ثانیه ها آنقدر طولانی شده که دقایق را با سال می سنجند… همه در انتظار قدوم موعودی هستند که عدالت وعده داده شده در رکاب اوست مسیح (ع) عاشقانه او را همراهی می کند و خضر(ع) آب حیات به پایش می ریزد خلایق در انتظار مردی ایستاده اند که قلب زمان از هیجان حضور او از تپش ایستاده است ! و حرکت را از یاد برده ! صدای قدمهای او در میان صدای تپش قلب منتظران و عاشقان گم گشته همه می دانند که او خواهد آمد اما … اما آن لحظه را نمی شناسند کاش فرشی به زیر پایت می نهادند که تارش از جنس قلب عاشقانت و پودش از چشمان خیس منتظرانت بود… کاش این ناچیزترین بنده عشق تو دم به دم از شوق وصالت می مرد ! و لحظه به لحظه بوسه بر خاک جای پای تو می نهاد عزیز جان ما، یوسف زهرا (س) ، امید بشریت کاش در روز میلادت به این چشمان خسته و خیس تماشا را هدیه می دادی تماشای چشمان زیبای موعود… امید مظلومین و مستضعفان .. امید مردمان جهان و مولای خسته دلان و منتظران و عاشقان … ما در انتظار آن روز نشسته ایم که بیایی و به وعده ات وفا کنی … تا ما نیز به وعده خویش وفا کنیم…



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.