>
ماجرای نیمروز (صلات ظهر) فیلم زیبای زینهمان با بازی ستودنی گری کوپر.
گری کوپر … گری کوپر … گری کوپر
تقریباً هر وقت اسمش رو میشنوم یاد رومن گاری و اون خداحافظی معروفش میافتم!
بازی روان و جذاب، چهره مصمم و در عین حال مردد و حتی گاه ترسو باعث شده که شخصیت ویل کین در این فیلم کاملاً واقعی بهنظر بیاد. ویل کین کلانتر شهره و در روز عروسی و خروجش از شهر یکی از محکومین اعدامی که توسط او دستگیر و سالها پیش به حبس ابد محکوم شده حالا قراره ساعت ۱۲ ظهر با قطار به شهر وارد بشه و انتقام بگیره … فیلم زینهمان هرچند وسترنی از جنس همون سالهای طلایی ژانر وسترنه، اما داستانی باورپذیرتر و شخصیتهایی نسبتاً واقعی داره. در اکثر صحنه های نیمه اول فیلم میشه استیصال و ترس رو در چهره کلانتر (که حالا بدلیل عدم همراهی سایرین مجبوره یکتنه در مقابل یک جانی زخم خورده و همدستانش قرار بگیره) دید. پایان فیلم هم برخلاف غالب وسترنها خالی از سکانسهای فراوان تیراندازیه. شاید مهمترین عنصر این فیلم رو بشه ساعت دونست! زمان فیلم تقریباً با تایم پخش فیلم برابره. دائماً و در سکانسهای مختلف ساعتهای متفاوتی که فقط در زمانی که نمایش میدن مشترک هستند خودنمایی می کنند. |
گری کوپر … گری کوپر … گری کوپر
برای من بارها دلنشینتر و دوستداشتنی تر از جان وین و … است. مردانه ترین چهره وسترن. آه رومن گاری!
سلام نقدهایت خیلی عالی است و از سبک نوشتن شما خیلی خوشم میاد …ساده اما پر محتوا مینویسید …پیگیر مطالب شما هستم موفق باشید
ایول…عشق است…انتخابت بیسته…جویندگان رو هم در نظر داشته باش…جان جان وین…