چارلی کافمن از آن دسته فیلمنامه نویسانی است که به راحتی می توان او را عجیب و غریب نامید! دو فیلم درخشان “جان مالکویچ بودن” و “درخشش ابدی یک ذهن پاک” گواه این مطلب است که هر دو فیلمهایی است که در آنها به پیچیدگی ذهن انسان اشاره شده است. داستان آخرین فیلم کافمن “نیویورک؛ جز به کل” بازهم مشابه دو فیلم ذکر شده، ذهنیات عجیب شخص اول فیلم را به نمایش می گذارد و در فضایی خاص رویدادهایی عجیب را روایت می کند. علاوه بر نگارش فیلمنامه، این فیلم نخستین تجربه کافمن در کسوت کارگردانی است. واضح است که فیلم چگونه از آب درخواهد آمد! کافمن در فیلمنامه هایش آنچنان فضاهایی را ایجاد می کند که سایه نامش(و یا امضای شخصیاش) روی فیلم خواهد بود و در این فیلم کافمن کارگردان اثر نیز هست!
ماهنامه فیلم نگار در شماره بهمن ماه۸۷ خود، فیلمنامه اولیه این فیلم را منتشر کرد. من هم که فصد کرده بودم آنرا در اینجا منتشر کنم تا نیمه اسفند صبر کردم و حال زمان مناسبی به نظر می رسد. این فیلمنامه نسخه اولیه است و در برخی سکانسها با فیلم به نمایش درآمده مقداری متفاوت است.
مطالعه یک فیلمنامه در دو حالت رخ می دهد: قبل از مشاهده فیلم و یا بعد از مشاهده فیلم. من به شخصه از هر دو حالت لذت می برم اما در حالت اول و با توجه به اینکه شما تصوری از شخصیتها و رفتارشان ندارید خاصتر است و در هنگام مشاهده فیلم به شما کمک خواهد کرد تا برخی صحنه ها را راحتتر متوجه شوید زیرا در فیلمنامه شرح کاملتری از صحنه ها وجود دارد.
در ذیل نسخه سبک فیلنامه را مشاهده می کنید. اگر تمایل به دریافت نسخه با کیفیت بالایی از فیلمنامه را دارید از لینک زیر استفاده نمایید:
حذف شد
دوست عزیز، خیلی اتفاقی به این بلاگ رسیدم…
من به عنوان مترجم این اثر از تو سئوال دارم که آیا کار درست و اخلاقی است کار یک نفر دیگر را به این صورت در اینترنت منتشر کنی؟
به نظر می رسد که بلاگر قدیمی باشی و حتماً هم می دانی این طور کارها در اینترنت کار زیاد صحیحی نیست. من هم به عنوان مترجم ین کار و هم به عنوان یکی از همکاران ماهنامه فیلمنگار ازت خواهش دارم بی خیال این حرکت شوی. من خودم گذاشته ام در موقعی اساسی به سراغ انتشارش بروم.
خیلی خوشحال می شوم حقوق معنوی ما رو رعایت کنی…
دوست عزیز
انتظار کمی نیست گرفتن یک اجازه کوچک از آدمی که حداقل مدتی از عمر خودش را برای ترجمه صرف کرده است بد نیست.
من خودم اعتقاد شدیدی به آزادی اطلاعات دارم و خیلی از کارهایم را در اینترنت گذاشته ام، اما آزادی اش را دارم که انتخاب کنم کی و کجا و به چه کیفیتی متن را در نت بگذارم. متاسفانه این متن سانسور شده است و من منتظر زمانی هستم تا سر فرصت بدون سانسور آن را ارائه دهم…دلیلش همین است و البته فکر می کنم این طوری استدلال من با شما کمی متفاوت باشد، چون به پشت صحنه کاری که کرده ام واقف تر هستم…در کل امیدوارم از خواندش لذت برده باشید، اگر عمری بود و بدون سانسورش را ارائه کردم خبرتان می کنم…
جناب آقای بارسقیان متن pdf را حذف کردم. استدلال بنده برای انتشار الکترونیکی این فیلمنامه مشابه استدلال خودتان بود. اولاً حداقل یکماه از انتشار ماهنامه می گذشت و ثانیاً من تصور می کردم شما بدلیل آنکه ترجمه را در اختیار فیلمنگار قرار داده اید(و به عنوان همکار این ماهنامه) مشکلی با انتشار مجدد آن نخواهید داشت. به هر حال متاسفم.