در نوشته قبلی، به صورت اختصار سری مستندهای کارستان را معرفی کردم. یکی از قسمتهای کارستان، مستند زیبایی به نام طبرستانیهاست.
طبرستانیها داستان گروه چند نفره ای از دوستانی است که در سال ۶۱ و با دستانی تقریباً خالی، کارخانه فولاد طبرستان را پایه گذاری می کنند. جالب آنجاست که این گروه پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه مدتی را هم به جبهه رفته اند و بنا به گفتههایشان در این مستند، دغدغه های انقلابی هم داشته اند و در آغاز چندان علاقه ای به کارآفرینی نداشته اند و دلیل آن هم فضای سالهای آغازین انقلاب و مذمت سرمایه داری بوده است.
بنیانگذار اصلی طبرستان غلامرضا رسولیان است که یکی از فارغالتحصیلان جوان دانشگاه شریف بود که با هدف توسعهی صنایع و استقلال ملی به همراه ۱۲ نفر دیگر از دوستان و هم کلاسی هایش، شرکت «فولاد طبرستان» را در سال ۱۳۶۱ راهاندازی کرد؛ شرکتی که با مشکلات فراوانی در سالهای آغاز تاسیس روبهرو شد، اما در نهایت گلیم خود را آب بیرون کشید و توانست به عنوان یکی از بازیگران اصلی صنعت فولاد و صادرات آن شناخته شود.
مجموعه طبرستان امروز ۱۲ کارخانه در ساری، شیراز، قائمشهر، یزد و شهرهای دیگر دارد که در آنها قطعات سخت و پیچیده، بدون نگرانی از هزینهی سنگین ساخت و تحقیقات، ساخته میشود و در کنار آن باغداری و مسایل فرهنگی هم از دغده های رسولیان است.
رسولیان با قدرت روابطعمومی، قدرتنفوذ بالا، میانجیگری و فداکاری توانسته است این جمع را با افتوخیزهایی که داشتهاند، همچنان در کنار هم نگه دارد و یکی از شرکتهای دیرپای سهامی را با زیرمجموعههای متعدد حفظ کند که در مسیر خودکفایی تلاش میکنند. (منبع)
مستند طبرستانی ها، داستان این شرکت را در قالب مونولگهای اعضای هیات مدیره که جمع همان دوستان دانشگاهی است و با نمایش تصاویری از جمع دوستانه و خصوصی این افراد، روایت می کند؛ روایتی که علی رغم کوتاه بودن زمان مستند (که کمتر از ۵۰ دقیقه است) جذاب است و دلنشین.
به نظر می رسد همه افرادی که فیلم حول مور آنها روایت خود را بازگو می کند، صداقتی باورپذیر دارند، به طور مثال محمدحسین ابتهاج که لیسانس طراحی صنعتی خود را در خارج از کشور دریافت کرده است، در بخشی از مستند داستان اشتغال خود را در وزارت ارشاد بازگو می کند و علت اخراج خود را عدم آشنایی به شئونات شرعی بیان می کند!
در مجموع آنچه که این مستند را برای من جذابتر کرد مشاهده کارآفرینانی است که زندگی خود را برای رویش یک صنعت قمار کرده اند؛ برخلاف نسل جدید که در فضای استارتاپی به مویی بندند و با سردی و گرمی جزیی روزگار، کسب و کار خود را به هم می ریزند و از همه چیز گله و شکایت دارند.