>
امروز عصر علی رغم میل باطنی و به خواهش دوستی به نزدش رفتم تا با حضور من مشکلش حل بشه، فلش مموری همیشگیام رو هم همراه داشتم. در فرصت بدست آمده مموری رو به usb دستگاه متصل کردم تا کارهای عقب افتادم رو مقداری پیش ببرم.
غافل از مشکل برق دستگاه؛ اتصال مموری به دستگاه همان و سوختنش همان!
هضم مسئله امروز خیلی سخته! یقین دارم اگر سراغ این دوست نمی رفتم هیچ زمان دیگه ای مموری به این دستگاه متصل نمی شد. رفتنم هم فقط بدلیل اصرار دوست و مشکلش بود.
اگر این نیکی را نمی کردم این مشکل پیش نمی آمد!
حالا همه فایلهای روی مموری پریده و من هیچ نسخه دیگه ای ازشون ندارم، احتمالاً فایلهای مهم دیگه ای هم روی مموری بوده که هنوز به یاد نیاوردم…
این اتفاق برای من به طرز عجیبی تداعی کننده معمای فیلم با او حرف بزن(+) آلمادوار بود، همین!
به نظرم تو مظنون نیستی… تو مظنون هم باشی همیشگی نیست. اما من … اسم وبلاگت جذبم کرد. انتظار دیگری داشتم شاید هم …
غم آخرت باشه
سلام. همیشه وبلاگهایی که تازه پیدا میکنم و به نظرم میرسد که قابلیت دوست داشتن را دارند، با یک ایراد گرفتن درست و درمان، برای خودم افتتاح میکنم: میل باطنی و میل غیرباطنی نداریم! وقتی میل داریم، یعنی خلاصه باطنی است دیگر. در نتیجه علیرغم میل باطنی، یک ترکیب ساختگی است! فکر کنم حالا دیگر میتوانیم دوست بشویم. بزن قدش…
سلام رفیق. صفای وجودت… ولی دست میدهیم خالی که نان و آب نمیشود. حاضر هستی بگویی: لینک میدهیــــــــم؟ قربانت!
سلام من آدرس شما رو از سایت فکس.ن گرفتم سایت بسیار جالبی دارین. واقعا خوشم اومد . راستش منم تازگیها یه وبلاگ درست کردم که اگه یه نگاهی بندازین خوشحالم میکنین اینم ادرسم http://shirzad.wordpress.com