امشب به لطف دوستی مندریوا ۲۰۰۹ را روی رایانه ام نصب کردم و اینبار از لینوکس واقعآ لذت بردم.برخلاف لینوکسهای قبلی که نصب کرده بودم و از برقراری ارتباط دوستانه با آنها عاجز بودم شدیدأ به مندریوا علاقه مند شده ام و احتمالأ تا مدتها و شاید برای همیشه روی هارد دومم بماند. زیبایی و دلنشینی این مندریوا عالی است و با زبان فارسی هم هیچگونه مشکلی ندارد و به راحتی فارسی را نصب می کند. ارتباطات اینترنتی اش هم خوب است.
نوشتن این پست بهانه ای است تا برای نخستین بار آپدیت کردن وبلاگم را در لینوکس تجربه کنم. برای تست مندریوا مشغول مطالعه گوگل ریدر بودم و آخرین پست چریکهی آراز(+) را دیدم و من هم این ۷ سال وبلاگ نویسی ام را در ذهن مرور کردم. روزهای زیبای ۱۳۸۰ را که با دهان باز و ذهن آشفته به سختی با بلاگر ارتباط برقرار می کردم و روزی ۱۰ بار قالب وبلاگ را به هم می ریختم تا روزهای آغازین ۱۳۸۳ که پس از یکسال مهاجرت به پرشین بلاگ اینجا را علم کردم و از همه جالبت تر آن شبی که دنبال دامنه ای متناسب با اسم وبلاگ می گشتم(تولد یک پروانه) و پس از ساعتها جستجو و اصابت مکرر سرم به سنگها نهایتأ از روی عصبانیت و ناچاری ۰۰۳۹۷ را انتخاب کردم و نام وبلاگ را به مظنونین همیشگی تغییر دادم.
وبلاگ نویسی همیشه برای من یک امر شخصی بوده و در تمام این سالها تمام پستهای مفیدم به ۳۰ عدد هم نمی رسد. منظور از پستهای مفید مطالبی است که برای کاربران عمومی اینترنت جالب و قابل مطالعه باشد. آرشیو همین وبلاگ دربرگیرنده مطالبی است که در لحظات سخت و یا در روزهای شاد و مفرح این سالها نگاشته ام و طبیعتا برای هیچکس جز خودم مفهوم و علت نگارشش مشخص نیست. نمی دانم کسانی که مشترک فید این وبلاگ هستند چه چیز این مطالب پراکنده و کوتاه برایشان جالب است اما می خواهم بدانند که فقط آنها علت نگارش مطالبم بوده اند. الان هم دلم به کانتر فیدبرنر خوش است که می گوید حداقل ۵۰ دوست عزیز از سر تا ته این مطلب را می خوانند! ممنونم!