همه چیز به اندازه چند ساعت بود … از سه سال پیش که با آقا رضا آشنا شدم تا همین هفته … نمی دونم چه حکمتی بود …من هیچوقت آقا رضا رو ندیدم! فقط با مسنجر و ای میل باهاش رابطه داشتم البته یکی دوباری هم تماس تلفنی. نمی خوام چیزی بگم … فقط تسلیت به خانواده محترمش و همچنین دوستان عزیزش. آخرین بار نیمه دیماه بود که بهش ای میل زدم و گلایه کردم که دیگه تحویل نمی گیره و کم پیداس. جواب داد که چرا کم پیداس و … آخر متن ای میلش اینو نوشته بود:
از این ها گذشته خیلی التماس دعا دارم. به خدا خیلی دچار این دنیای مزخرف شدم. از اصل دورمانده ام…
(یقیناً می دونید که اینجور نوشتن تعالی روح فرد رو نشون میده)
خوشبحال زهرا کوچولو که همچین بابایی داشت … تو این روزگار آدمایی مثل آقا رضا خیلی کم هستن. خدا رحمتش کنه…