وب‌نوشته‌های مهدی شریفی راد

القطور جلد 3: باب بک‌آپ

1 دیدگاه

غمي عميق در چهره شيخ نمايان بود، پس از لمحه اي تفكر، سی دی دل سوخته اي را بلند كرد و به مریدان نشان داد و از جان نعره ای کشید سوزناک که:

بک‌آپ، بک‌آپ، . . . علیکم بلبک‌آپ !



برچسب‌ها:

  1. m.cyber گفت:

    اي ول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *