وب‌نوشته‌های مهدی شریفی راد

آقا رضا …

بدون دیدگاه

همه چيز به اندازه چند ساعت بود … از سه سال پيش كه با آقا رضا آشنا شدم تا همين هفته … نمی دونم چه حكمتی بود …من هيچوقت آقا رضا رو نديدم! فقط با مسنجر و ای ميل باهاش رابطه داشتم البته يكی دوباری هم تماس تلفني. نمی خوام چيزی بگم … فقط تسليت به خانواده محترمش و همچنين دوستان عزيزش. آخرين بار نيمه ديماه بود كه بهش ای ميل زدم و گلايه كردم كه ديگه تحويل نمی گيره و كم پيداس. جواب داد كه چرا كم پيداس و … آخر متن ای ميلش اينو نوشته بود:

از اين ها گذشته خيلي التماس دعا دارم. به خدا خيلي دچار اين دنياي مزخرف شدم. از اصل دورمانده ام…

(يقيناً می دونيد كه اينجور نوشتن تعالی روح فرد رو نشون ميده)

خوشبحال زهرا كوچولو كه همچين بابايی داشت … تو اين روزگار آدمايی مثل آقا رضا خيلی كم هستن. خدا رحمتش كنه…



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *